تربللغتنامه دهخداتربل . [ ت َ ب َ / ت ِ ب ِ / ت ُ ب ُ ] (اِخ )موضعی است . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ) (مراصد).
تربللغتنامه دهخداتربل . [ ت َ رَب ْ ب ُ ] (ع مص ) خوردن گیاه ربل را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). خوردن آهو گیاه ربل را. (منتهی الارب ). || چرا کنانیدن
تربللغتنامه دهخداتربل . [ ت ُ ب ُ ] (اِ) دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: تورم ، بادکردگی اعضاء و اطراف بدن بدنبال سؤهاضمه و استسقا و جز آن . (دزی ج 1 ص 143). رجوع به بماده ٔ قبل شود
تربلیوسلغتنامه دهخداتربلیوس . [ تْرِ / ت ِ رِ ب ِ] (اِخ ) ... پولیو. نویسنده ٔ تاریخ قیصران روم که در عهد دیوکلسین میزیسته است . رجوع به ایران در زمان ساسانیان کریستن سن شود.
تابلقولغتنامه دهخداتابلقو. [ ] (اِ) چوب آن بمقدار یک گز سطبری بمقدار تازیانه ای باید بی بیخ بنشانند در زمینی که ریگ بوم باشد بگیرد و چون عمارت کنندبزرگتر شود و نیکوتر از بیشه ای ب
تابلولغتنامه دهخداتابلو. (فرانسوی ، اِ) ، پرده . پرده ٔ نقاشی . نمایش یاتصویربرجسته : تابلونویس ، تابلوسازی ، تابلو نویسی .
تبرلگاملغتنامه دهخداتبرلگام . [ ت َ ب َ ل ُ / ل ِ ] (اِ مرکب ) لگام و عنان و دهنه ٔ لگام . (ناظم الاطباء).
تربلیوسلغتنامه دهخداتربلیوس . [ تْرِ / ت ِ رِ ب ِ] (اِخ ) ... پولیو. نویسنده ٔ تاریخ قیصران روم که در عهد دیوکلسین میزیسته است . رجوع به ایران در زمان ساسانیان کریستن سن شود.