ترازوی پیچشیtorsion balanceواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی برای اندازهگیری مشتقهای دوم پتانسیل متـ . ترازوی پیچشی اوتوش Eötvös torsion balance ترازوی اوتوش Eötvös balance
ترازوی کاوندیشCavendish balanceواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای برای تعیین ثابت گرانش که در آن جابهجایی دو جِرم کروی کوچک واقع در دو سر یک میله با نزدیک کردن دو جرم کروی بزرگ به آنها اندازهگیری میشود
ترازوی گرماییthermobalanceواژههای مصوب فرهنگستانترازویی برای سنجش تغییرات وزنی یک ماده براثر گرم شدن
ترازوگویش اصفهانی تکیه ای: terâzu طاری: terâzg طامه ای: terâzg طرقی: töraz کشه ای: terâz نطنزی: tarâzu
ترازوی پیچشیtorsion balanceواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی برای اندازهگیری مشتقهای دوم پتانسیل متـ . ترازوی پیچشی اوتوش Eötvös torsion balance ترازوی اوتوش Eötvös balance
نارنجلغتنامه دهخدانارنج . [ رَ / رِ ] (اِ) بفتح «ر» (و در لهجه ٔ مرکزی به کسر). کردی ، نارنج ، نارنگ . گیلکی ، نارنج . نارنج معرب «نارنگ » است . اصل این لغت هندی است ولی از راه ز
جابرلغتنامه دهخداجابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حیان . قفطی آرد: جابربن حیان الصوفی الکوفی از متقدمین در علوم طبیعی است و بخصوص در علم کیمیا ماهر بودو تألیفات بسیار و مصنفات مشهوری د
عیارلغتنامه دهخداعیار. (ع مص ) رفتن اسب و یا سگ بهر سو و این طرف و آن طرف به جولان و گریز آنها. (ناظم الاطباء). رها گشتن و رفتن اسب و سگ بدینجا و آنجا از روی شادی ، و یا براه خو