ترابریدیکشنری فارسی به انگلیسیcarriage, draft, freight, haul, haulage, shipment, shipping, transit, transport, transportation
ترابریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، حمل، حملونقل، ارسال کالا، فریت باربری، بارکشی، حمالی مسافربری، مسافرکشی، مسافرگیری رسانۀ ترابری، قطار، وسیلۀ نقلیه، خط آهن، جاده، دریا، اقیانوس، کانال، آبراه، هوا رفتوآمد، آمدوشد، ایابوذهاب، عبور و مرور، تردد، ترافیک بارانداز افاوبی، سیآیاف
بالگرد ترابریcargo helicopter, CH, cargo-carrying helicopterواژههای مصوب فرهنگستانبالگردی نظامی که کارکنان و جنگافزارها و مهمات و تجهیزات و بارهای مهم را برای پشتیبانی از عملیات نیروی زمینی جابهجا میکند
ترابری اطلاعاتinformation transportواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از فعالیتهای جنگ اطلاعات، شامل انتقال دادهها از نقاط جمعآوری به نقاط ذخیرهسازی یا نقاط استفاده از اطلاعات
بالگرد ترابریcargo helicopter, CH, cargo-carrying helicopterواژههای مصوب فرهنگستانبالگردی نظامی که کارکنان و جنگافزارها و مهمات و تجهیزات و بارهای مهم را برای پشتیبانی از عملیات نیروی زمینی جابهجا میکند
بستهبندی ترابریtransport packaging, logistic packaging, transit packaging, distribution packagingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بستهبندی برای محافظت کالا در حین فرایند جابهجایی و انبارش و ترابری که شامل تمام بستهبندیهای بینِکارخانهای و بارگنجی میشود
ترابری اطلاعاتinformation transportواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از فعالیتهای جنگ اطلاعات، شامل انتقال دادهها از نقاط جمعآوری به نقاط ذخیرهسازی یا نقاط استفاده از اطلاعات
ترابری اطلاعاتinformation transportواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از فعالیتهای جنگ اطلاعات، شامل انتقال دادهها از نقاط جمعآوری به نقاط ذخیرهسازی یا نقاط استفاده از اطلاعات
بالگرد ترابریcargo helicopter, CH, cargo-carrying helicopterواژههای مصوب فرهنگستانبالگردی نظامی که کارکنان و جنگافزارها و مهمات و تجهیزات و بارهای مهم را برای پشتیبانی از عملیات نیروی زمینی جابهجا میکند
بستهبندی ترابریtransport packaging, logistic packaging, transit packaging, distribution packagingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بستهبندی برای محافظت کالا در حین فرایند جابهجایی و انبارش و ترابری که شامل تمام بستهبندیهای بینِکارخانهای و بارگنجی میشود