۱. اشعار یا مطالبی را در یک دفتر جمع کردن؛ دیوان ساختن.
۲. چیزی در دیوان ثبت کردن.
۳. فراهم آوردن و تٲلیف کردن.
۴. (سینما) کنار هم چیدن بخشهای فیلمبرداریشده برای تنظیم کردن آنها بر اساس فیلمنامه.
فراهم آوری، گردآوری، فراهم کردن
۱. تالیف، تهیه، گردآوری، مدونسازی
۲. تالیف کردن، جمع کردن، گردآوری کردن، مدون ساختن
composition, formulation, preparation