تدابیرلغتنامه دهخداتدابیر. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تدبیر. تدبیرها و بندوبست و ص-لاح دید. (ناظم الاطباء) : و انواع تدابیر موافق انوار تقادیر نمی آید. (سندبادنامه ص 55). رجوع به تدبیر شو
تدابیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایاننگریها، تدبیرها، چارهاندیشیها، درایتها ۲. رایزنیها، شورها، عاقبتاندیشیها، مشورتها
راهبُرد صحنهtheatre strategyواژه‌های مصوب فرهنگستانتدابیر و راهکارهای هدایت‌شده در جهت تأمین اهداف و سیاست‌ها و راهبرد ملی و چندملیتی ازطریق کاربرد هم‌زمان و یکپارچۀ نیروهای نظامی و سایر ابزارهای قدرت ملی
برنامه ریزی شهریواژهنامه آزاداتخاذ تدابیر منطقی و مناسب با استفاده از یک سلسله روش های علمی در جهت پیش بینی نیازهای شهری و هدایت توسعه شهر و بالا بردن استانداردهایزندگی شهروندان درشهرها بر
حفاظت در برابر تابشradiation protectionواژه‌های مصوب فرهنگستاناتخاذ تدابیر و به کار بردن مواد خاص برای محافظت عموم مردم و کارکنان محیط‌های آزمایشگاهی یا صنعتی در برابر تابش‌های زیان‌بار