تخمکلغتنامه دهخداتخمک . [ ت ُ م َ ] (اِ مصغر) مصغر تخم . رجوع به تخمه شود. || (اصطلاح گیاه شناسی ) در گیاه شناسی ، دانه های کوچکی است که درون تخمدان به وجود می آید و بر اثر رشد
مامه 2ovum, egg cell, egg, ovule 2واژههای مصوب فرهنگستانیاختۀ زایشی ماده که پس از لقاح به تخم تبدیل میشود و موجودی مشابه همان گونه را به وجود میآورد متـ . تخمک 2، تخمک جانوری
رویانembryoواژههای مصوب فرهنگستان1. جانور در مراحل اولیۀ تکوین، از زمان تقسیم تخمک بارور تا تولد؛ در انسان، از چهارمین روز تا پایان هشتمین هفتۀ باروری 2. ساختاری در دانۀ گیاهان، قبل از جوانهزن
تخملغتنامه دهخداتخم . [ ت ُ ] (اِ) دانه . (برهان ). تخم درخت و غله . (فرهنگ رشیدی ). تخم غله و درخت ، چون تخم کدو و تخم ریحان و تخم گل و تخم سنبل و امثال آن . (آنندراج ). دانه
تخمدانفرهنگ انتشارات معین(تُ) (اِمر.) 1 - عضوی در پستانداران که نطفه در آن منعقد می شود. 2 - قسمت اصلی گل که در آن یک یا چند تخمک وجود دارد.