تخلیه اطلاعاتى (كسب اطلاعات از فرد اعزام شده به خارج به هنگام برگشت)دیکشنری فارسی به عربیاستخلاص المعلومات
تخلیةلغتنامه دهخداتخلیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) گذاشتن کار را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || دست بداشتن و راه وادادن . (تاج المصادر بیهق
تخلیهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تهی ساختن، خالی کردن ۲. تهیسازی ۳. تهی، خالی ۴. اخراج، پاکسازی ۵. خالیسازی
استخلاص المعلوماتدیکشنری عربی به فارسیكسب اطلاعات , تخليه اطلاعاتى (كسب اطلاعات از فرد اعزام شده به خارج به هنگام برگشت) , به دست آوردن اطلاعات , كسب اخبار
حافظه قلمیواژهنامه آزاددستگاهی برای ضبط و انتقال محموله های رایانه ای، دارای قابلیت ضبط و تخلیه اطلاعات که در انگلیسی به آن فلش می گویند.
دفترچۀ بارcargo bookواژههای مصوب فرهنگستاندفترچهای حاوی اطلاعات کامل کالاها، شامل نوع، تعداد، نحوۀ بستهبندی، وزن، فرستنده، گیرنده، شمارۀ انبار و مشخصات محل تخلیه که افسر اول آن را تهیه میکند
گزارش سفرvoyage reportواژههای مصوب فرهنگستانگزارشی که فرمانده یک شناور برای صاحب کشتی یا اجارهکنندۀ کشتی تنظیم میکند و شامل اطلاعات مختلف از قبیل ورود به بنادر و خروج از آنها و بارگیری و تخلیه و مصرف سو
ناصرالدین شاه قاجارلغتنامه دهخداناصرالدین شاه قاجار. [ ص ِ رُدْ دی هَِ ] (اِخ ) ابن محمد شاه بن عباس میرزابن فتحعلی شاه قاجار. چهارمین سلاطین قاجاریه است . وی در ششم ماه صفر سال 1247 هَ . ق .