تخطیةلغتنامه دهخداتخطیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) دور کرده شدن بدی از کسی . (ناظم الاطباء). رجوع به تخطئة شود.
تبطیةلغتنامه دهخداتبطیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) درنگی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). درنگی کردن . (دهار). تبطئة. رجوع به تبطئة شود.
تخطیلغتنامه دهخداتخطی . [ ت َ خ َطْ طی ] (ع مص ) (از «خ طء») خطا کردن . || نسبت دادن کسی را به خطا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تخطؤ شود.
تخبیةلغتنامه دهخداتخبیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) خِبا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). خیمه برافراشتن و خیمه ساختن . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
تخطیةلغتنامه دهخداتخطیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) دور کرده شدن بدی از کسی . (ناظم الاطباء). رجوع به تخطئة شود.
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن مرار شیبانی کرمانی مکنی به ابوعمرو. متوفی بسال 206 هَ . ق . او راست : کتاب النحل و العسل . کتاب الجیم در لغت ، و گویند این کتاب تألیف
تبطیةلغتنامه دهخداتبطیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) درنگی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). درنگی کردن . (دهار). تبطئة. رجوع به تبطئة شود.
تخطیلغتنامه دهخداتخطی . [ ت َ خ َطْ طی ] (ع مص ) (از «خ طء») خطا کردن . || نسبت دادن کسی را به خطا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تخطؤ شود.
تخبیةلغتنامه دهخداتخبیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) خِبا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). خیمه برافراشتن و خیمه ساختن . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).