تخذلغتنامه دهخداتخذ. [ ت َ ] (ع مص ) فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). گرفتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (اقرب الموارد) (المنجد): لو شِئت ُ لتخِذْت ُ علیه اجرا
تخذرفلغتنامه دهخداتخذرف . [ ت َ خ َ رُ ] (ع مص ) انداختن هسته های خرما را به کسی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (ناظم الاطباء). || پاره پاره شدن جامه . (اقرب ا
تخذملغتنامه دهخداتخذم . [ ت َ خ َذْ ذُ ] (ع مص ) بریده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). || بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به تکلف برید
تخذیعلغتنامه دهخداتخذیع. [ ت َ ] (ع مص ) پاره پاره کردن و بریدن بدانسان که جدا نگردد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از المنجد). پاره پاره کردن به شمشیر. (اقر
تخذیللغتنامه دهخداتخذیل . [ ت َ ] (ع مص ) بر خذلان گذاشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی )(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خوار گردانیدن و بر خواری گذاشتن . (آنندراج ). || خذل عنه ا
تخذیملغتنامه دهخداتخذیم . [ ت َ ] (ع مص ) مبالغه ٔ خَذْم . (زوزنی ). بریدن و پاره پاره کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تقطیع. (اقرب الموارد). بسرعت بریدن چیزی را. (ا
تخذرفلغتنامه دهخداتخذرف . [ ت َ خ َ رُ ] (ع مص ) انداختن هسته های خرما را به کسی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (ناظم الاطباء). || پاره پاره شدن جامه . (اقرب ا
تخذملغتنامه دهخداتخذم . [ ت َ خ َذْ ذُ ] (ع مص ) بریده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). || بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به تکلف برید
تخذیعلغتنامه دهخداتخذیع. [ ت َ ] (ع مص ) پاره پاره کردن و بریدن بدانسان که جدا نگردد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از المنجد). پاره پاره کردن به شمشیر. (اقر
تخذیللغتنامه دهخداتخذیل . [ ت َ ] (ع مص ) بر خذلان گذاشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی )(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خوار گردانیدن و بر خواری گذاشتن . (آنندراج ). || خذل عنه ا
تخذیملغتنامه دهخداتخذیم . [ ت َ ] (ع مص ) مبالغه ٔ خَذْم . (زوزنی ). بریدن و پاره پاره کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تقطیع. (اقرب الموارد). بسرعت بریدن چیزی را. (ا