تخجیللغتنامه دهخداتخجیل . [ ت َ ] (ع مص ) خجل کردن . (تاج المصادر بیهقی ). خجل کردن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شرمنده ساختن کسی را. (اقرب الموارد) (المنجد) : در شریعت مروت و طریقت فتوت تخجیل را که ازین تعجیل رفت دافعی نخواهد بود. (سندبادنامه ص <span class="h
تخزللغتنامه دهخداتخزل . [ ت َ خ َزْ زُ ] (ع مص ) آمدن بعض ابر بر بعض دیگر از گرانی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || رفتن به گرانباری و سستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
شرمنده کردنلغتنامه دهخداشرمنده کردن . [ ش َ م َ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خجل کردن . تخجیل . شرمسار کردن . شرمنده ساختن . (یادداشت مؤلف ).
ابوالفضللغتنامه دهخداابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) مالکی مسعودی . او راست : مختصر تخجیل من حرف الانجیل و در 942 هَ . ق . از آن فراغت یافته است .
مخجللغتنامه دهخدامخجل . [ م ُ خ َج ْ ج ِ ] (ع ص ) خجل کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که خجل و شرمسار می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخجیل شود.
صالحلغتنامه دهخداصالح . [ ل ِ ] (اِخ )ابن حسین جعفری ، مکنی به ابی البقاء. او راست : تخجیل من حرف الانجیل در ده باب . (کشف الظنون ج 1 ص 269).
جعفریلغتنامه دهخداجعفری . [ ج َ ف َ] (اِخ ) ابوالبقاء صالح بن حسین ... (قرن هفتم هجری ). او راست : 1- البیان الواضح المشهود من فضائح النصاری و الیهود (که بخشی از آن به کوشش آقای فریبس در 1897 م . درشهر «بن » چاپ شده است ). <sp