تخثرلغتنامه دهخداتخثر. [ ت َ خ َث ْ ث ُ ] (ع مص ) سطبر و سخت شدن شیر. (اقرب الموارد) (المنجد). خاثر شدن . (از المنجد). ناظم الاطباء این کلمه را «سطبری » معنی کرده است .
تخثردیکشنری عربی به فارسیانعقاد , دلمه شدگي , لختگي , لخته شدن , ماسيدن , بستن , دلمه کردن , لخته شدن (خون)
joyدیکشنری انگلیسی به فارسیشادی، لذت، خوشی، سرور، مسرت، خرسندی، فرح، طرب، حظ، شادی کردن، خوشحال کردن، لذت بردن از، خوشی کردن، خوشی دادن، مشعوف ساختن
تخثرلغتنامه دهخداتخثر. [ ت َ خ َث ْ ث ُ ] (ع مص ) سطبر و سخت شدن شیر. (اقرب الموارد) (المنجد). خاثر شدن . (از المنجد). ناظم الاطباء این کلمه را «سطبری » معنی کرده است .