تخبیصلغتنامه دهخداتخبیص . [ ت َ ] (ع مص ) افروشه پختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خبیص ساختن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
تخبسلغتنامه دهخداتخبس . [ ت َ خ َب ْ ب ُ ] (ع مص ) غنیمت یافتن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اغتنام . (قطر المحیط). گرفتن و غنیمت یافتن . (از اقرب الموارد): ماتخبست من شی ٔ؛ غنیمت نیافتم از چیزی . (منتهی الارب ).
تخبشلغتنامه دهخداتخبش . [ ت َ خ َب ْ ب ُ ] (ع مص ) جمع کردن و گرفتن اشیاء. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط): تخبش الاشیاء من ههنا و ههنا؛ جمع کرد و بگیر آورد این چیزهارا از آنجا و اینجا. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
تخبصلغتنامه دهخداتخبص . [ ت َ خ َب ْ ب ُ ] (ع مص ) افروشه پختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خبیص ساختن . (از اقرب الموارد). خبیص [ نوعی حلوا ] ساختن . (از قطر المحیط). رجوع به خبیص شود.