تحیللغتنامه دهخداتحیل . [ ت َ ح َی ْ ی ُ ] (ع مص ) حذاقت و جودت نظر و قدرت بر تصرف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || انصراف از چیزی و برگشتن بسوی غیر آن . (از قطر المحیط). رجو
تهیللغتنامه دهخداتهیل . [ ت َ هََ ی ْ ی ُ ] (ع مص ) ریهیده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ریخته و فرودریده شدن خاک و ریگ و جز آن و روان شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطبا
تحسیللغتنامه دهخداتحسیل . [ ت َ ] (ع مص ) تقصیر کردن . || به پستی واداشتن نفس خود را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
تایلرلغتنامه دهخداتایلر. [ ل ُ ] (اِخ ) بروک . ریاضی دان مشهور انگلیسی است که در سال 1685 م . در «ادمونتون » متولد شد و بسال 1731 در «لندن » درگذشت . وی مدتی از دوران اولیه ٔ زند
تایلرلغتنامه دهخداتایلر. [ ل ُ ] (اِخ ) جان . شاعر انگلیسی (1580-1653 م .). چون مرد فقیری بود بخدمت ناخدایی درآمد و بهمین سبب وی را «شاعر آب » لقب دادند. و در سال 1642 م . با پس
تایلرلغتنامه دهخداتایلر. [ ل ُ ] (اِخ ) فردریک ونسلو. مهندس و اقتصاددان آمریکائی است که در سال 1856 م . در «ژرمانتون » متولدو بسال 1915 در «فیلادلفی » درگذشت . وی در سال 1900 بسب
تایلرلغتنامه دهخداتایلر. [ ل ُ ] (اِخ ) بارون ایزیدور ژوستن سه ورن . نویسنده و هنرمند فرانسوی است که بسال 1789 م . در بروکسل از یک خانواده ٔ انگلیسی متولد شد و در سال 1879 در پار
تحوللغتنامه دهخداتحول . [ ت َ ح َوْ وُ] (ع مص ) تَحَیﱡل . (قطر المحیط) (منتهی الارب ). از جای به جای شدن . (تاج المصادر بیهقی ). از جایی به جایی شدن . (دهار). برگشتن از جایی به
تعلملغتنامه دهخداتعلم . [ ت َ ع َل ْ ل ُ ] (ع مص ) بیاموختن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). آموختن و دانستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء
غابشلغتنامه دهخداغابش . [ ب ِ ] (اِ) غباریه . عنب الدب . مردار آغاجی . برگک . بارشین .نام درختی است کوهی که میوه ٔ آن را غباریة و عنب الدب گویند. شبیه است به کنار. (برهان ) (آنن
تحسیللغتنامه دهخداتحسیل . [ ت َ ] (ع مص ) تقصیر کردن . || به پستی واداشتن نفس خود را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
تایلرلغتنامه دهخداتایلر. [ ل ُ ] (اِخ ) بروک . ریاضی دان مشهور انگلیسی است که در سال 1685 م . در «ادمونتون » متولد شد و بسال 1731 در «لندن » درگذشت . وی مدتی از دوران اولیه ٔ زند