تحویل روی اسکلهdelivered ex quayواژههای مصوب فرهنگستاننوعی قرارداد در تجارت بینالمللی که براساس آن کالا بر روی اسکله در بندر مقصد به خریدار تحویل داده میشود اختـ . تحویل راس DEQ
تحویل روی عرشهfree on boardواژههای مصوب فرهنگستاننوعی قرارداد در تجارت بینالمللی که براساس آن فروشنده کالا را بر روی عرشه در بندر مشخصی تحویل میدهد و خریدار موظف است باقی هزینههای پس از آن را تقبل کند اختـ
تحویلفرهنگ مترادف و متضاد۱. استرداد، واسپاری ۲. واگذاری، بازدهی ۳. انتقال، تبدیل، تغییر، جابهجایی ۴. سپردن، واسپردن، واگذار کردن
ابوالقاسملغتنامه دهخداابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) اسکافی . صاحب چهارمقاله گوید: اسکافی دبیری بود از جمله ٔ دبیران آل سامان رحمهم اﷲ. و آن صناعت نیکوآموخته بود و بر شواهق نیکو
اسوانلغتنامه دهخدااسوان . [ اُس ْ ] (اِ خ ) شهری بصعید مصر. (منتهی الارب ). شهری در مصر علیا. (دمشقی ). یاقوت گوید: شهری بزرگ و کوره ایست در آخر صعید مصر و اول بلاد نوبه بر ساحل
حبشهلغتنامه دهخداحبشه . [ ح َ ب َ ش َ ] (اِخ ) مملکت حبشستان . حبش . مملکت سیاهان . کشور سیاهان . حبشستان . آبی سینی . اتیوپی . کشور بزرگی است در خاور آفریقا، واقع در باختر باب
دامغانلغتنامه دهخدادامغان . (اِخ ) شهر دامغان در شمال خاوری سمنان و 70هزارگزی شمال باختر شاهرود، سر راه شوسه و راه آهن تهران به خراسان واقع و مختصات جغرافیائی آن بشرح زیر است :طول