26 فرهنگ

1883 مدخل


تحمیق

tahmiq

احمق شمردن؛ نسبت حماقت به کسی دادن؛ کسی را احمق خواندن.

۱. احمقانگاری، نادانانگاری، نابخردشماری نادانشماری
۲. احمق شمردن، نابخرد دانستن، نسبت حماقتدادن