تحلملغتنامه دهخداتحلم . [ ت َح َل ْ ل ُ ] (ع مص ) حلم نمودن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). به تکلف بردباری نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر
تحلمفرهنگ انتشارات معین(تَ حَ لُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - بردباری نمودن ، حلم ورزیدن . 2 - به تکلف بردباری نمودن .
تحلمةلغتنامه دهخداتحلمة. [ ت َ ل ِ م َ ] (ع ص ) ج ، تحالم .عناقی تحلمة؛ بزغاله ٔ بسیارکنه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسیارکنه . (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
تالمالغتنامه دهخداتالما. (اِخ ) فرانسوا - ژوزف . ایفاکننده ٔ نقش های تراژدی در پاریس . وی بسال 1763 م . متولد شدو در همانجا بسال 1826 م . درگذشت . پدرش دندانساز بود و او هم ابتدا
تالمان درئولغتنامه دهخداتالمان درئو. [ ل ِ دِ رِ ءُ ] (اِخ ) ژدئون (1619- 1692 م .).تاریخ نویس فرانسوی است که در «روشل » متولد شد. وی نویسنده ٔ قصه های مطایبه آمیز است . مردی بدنهاد و
تالمکهارالغتنامه دهخداتالمکهارا. [ م َ ک َ ] (هندی ، اِ) دوای مشهور هندی است . (الفاظ الادویه ). هندی است و عوام «تال مکهانا» و بزبان بنگاله «کلیاکهارا» نامند. ماهیت آن : تخمی است په
تحلمةلغتنامه دهخداتحلمة. [ ت َ ل ِ م َ ] (ع ص ) ج ، تحالم .عناقی تحلمة؛ بزغاله ٔ بسیارکنه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسیارکنه . (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
تحالملغتنامه دهخداتحالم . [ ت َ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ تَحْلِمَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به تحلمة شود.
خالعلغتنامه دهخداخالع. [ ل ِ ] (اِخ ) حسین بن محمدبن جعفربن محمدبن حسین رافقی معروف به خالع.بعضی نسب او را به معاویةبن ابوسفیان میرسانند. وی از بزرگان علم نحو و لغت و ادب عرب بو
تالمالغتنامه دهخداتالما. (اِخ ) فرانسوا - ژوزف . ایفاکننده ٔ نقش های تراژدی در پاریس . وی بسال 1763 م . متولد شدو در همانجا بسال 1826 م . درگذشت . پدرش دندانساز بود و او هم ابتدا
تالمان درئولغتنامه دهخداتالمان درئو. [ ل ِ دِ رِ ءُ ] (اِخ ) ژدئون (1619- 1692 م .).تاریخ نویس فرانسوی است که در «روشل » متولد شد. وی نویسنده ٔ قصه های مطایبه آمیز است . مردی بدنهاد و