تحزملغتنامه دهخداتحزم . [ ت َ ح َزْ زُ ] (ع مص ) تنگ بسته شدن بر اسب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط). || میان دربستن مرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تلبب . م
تهزملغتنامه دهخداتهزم . [ ت َ هََ زْ زُ ] (ع مص ) شکسته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). شکسته شدن عصا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بانگ ک
تهضملغتنامه دهخداتهضم . [ ت َ هََ ض ْض ُ ] (ع مص ) بیداد کردن . (تاج المصادر بیهقی ). ستم نمودن . || خشم گرفتن بر کسی . || منقاد شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (
تجزملغتنامه دهخداتجزم . [ ت َج َزْ زُ ] (ع مص ) شکافته گردیدن عصا. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تحکماتلغتنامه دهخداتحکمات . [ ت َ ح َک ْ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ تحکم . تعدیات و حکمهای بی جا و حکمهای زور. (ناظم الاطباء).
تحامقلغتنامه دهخداتحامق . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) حمق نمودن بی حمقی . (زوزنی ). خویشتن را گول ساختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
تحامللغتنامه دهخداتحامل . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) تحامل در امر و به امر؛ بخود گرفتن کار را بمشقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) : عوام ا
تحامیلغتنامه دهخداتحامی . [ ت َ ] (ع مص ) نگاهداری مردم خویشتن را از کسی و پرهیز کردن از وی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تحامی مردم کسی را؛ نگاه داشتن خود
متحزملغتنامه دهخدامتحزم . [ م ُ ت َ ح َزْ زِ ](ع ص ) نعت است از تحزم . (منتهی الارب ). کمربسته و تنگ بربسته . (از اقرب الموارد). و رجوع به تحزم شود.
کثنةلغتنامه دهخداکثنة. [ ک ُ ن َ ] (ع اِ) چیزی است که از آس و شاخهای بید پهن سازند و ریاحین بر وی بترتیب نهند. اصله کثنا او هی نَوَردَجَة من القصب الاغصان الرطبة الوریقة تحزم و
تجزملغتنامه دهخداتجزم . [ ت َج َزْ زُ ] (ع مص ) شکافته گردیدن عصا. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تحکماتلغتنامه دهخداتحکمات . [ ت َ ح َک ْ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ تحکم . تعدیات و حکمهای بی جا و حکمهای زور. (ناظم الاطباء).
تحامقلغتنامه دهخداتحامق . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) حمق نمودن بی حمقی . (زوزنی ). خویشتن را گول ساختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).