تحریم شدنلغتنامه دهخداتحریم شدن . [ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) حرام گشتن . منع شدن . ناجایز شدن . حرام شدن . رجوع به تحریم شود.
mutilateدیکشنری انگلیسی به فارسیخشونت، تحریف کردن، معیوب کردن، بی اندام کردن، اخته کردن، ناقص کردن، فلج کردن، تحریف شدن، قلب و تحریف شده، ناقص
mutilatingدیکشنری انگلیسی به فارسیخشونت، تحریف کردن، معیوب کردن، بی اندام کردن، اخته کردن، ناقص کردن، فلج کردن، تحریف شدن
mutilatedدیکشنری انگلیسی به فارسیزخمی شده، تحریف کردن، معیوب کردن، بی اندام کردن، اخته کردن، ناقص کردن، فلج کردن، تحریف شدن
mutilatesدیکشنری انگلیسی به فارسیخشونت می کند، تحریف کردن، معیوب کردن، بی اندام کردن، اخته کردن، ناقص کردن، فلج کردن، تحریف شدن
slantsدیکشنری انگلیسی به فارسیخم شدن، شیب، کج، سرازیری، کجی، خط کج، سطح اریب، نگاه کج، نظر، سراشیبی، شیب پیدا کردن، سرازیر شدن، کج شدن، کج کردن، کج رفتن، تحریف کردن، سرازیر کردن