تهلغتنامه دهخداته . [ ت َه ْ ] (اِ) زیر و پایین را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء) : ز شرم دایه سر در ته فکنده زبان بسته ز پاسخ ، لب ز خنده . (ویس و رامین ).آقای دکتر معین آرد:
تهلغتنامه دهخداته . [ ت َه ْ ] (اِ) نامی است که در شمیرانات و اطراف طهران به درخت داغداغان دهند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تاو در جنگل شناسی ساعی ص 231 شود.
طهفرهنگ واژگان قرآناز حروف مقطعه و رموز قرآن (در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده که " طه " خود يکي از اسماء رسول خدا است ، و معنايش "يا طالب الحق الهادي اليه "است يعني اي که
تحسیللغتنامه دهخداتحسیل . [ ت َ ] (ع مص ) تقصیر کردن . || به پستی واداشتن نفس خود را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
تحسیللغتنامه دهخداتحسیل . [ ت َ ] (ع مص ) تقصیر کردن . || به پستی واداشتن نفس خود را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
تحبکرلغتنامه دهخداتحبکر. [ ت َ ح َ ک ُ ] (ع مص ) سرگشته گردیدن . (منتهی الارب ) (قطر المحیط). در زمین و راه سرگردان شدن . (اقرب الموارد).