تجریرلغتنامه دهخداتجریر. [ ت َ ] (ع مص ) نیک بکشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی )(از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). نیک کشیدن و بسیار کشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم ال
تجثیملغتنامه دهخداتجثیم . [ ت َ ] (ع مص ) بر سینه بخوابانیدن . (زوزنی ). بر سینه نشانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نشانه گردانیدن جانور را برای کشتن . (زوزنی ). ب
تجبیبلغتنامه دهخداتجبیب . [ ت َ ] (ع مص ) تا بزانو رسیدن سپیدی دست و پای ستور. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رمیدن . (از قطر المح
تجبیرلغتنامه دهخداتجبیر. [ ت َ ] (ع مص ) شکسته وادربستن . (تاج المصادر بیهقی ). شکسته بستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بستن شکسته را. (ناظم الاطباء). التیام یافتن استخوان شکسته
تجبیعلغتنامه دهخداتجبیع. [ ت َ ] (ع مص ) متغیر گردیدن سرین کسی از لاغری . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تجریرلغتنامه دهخداتجریر. [ ت َ ] (ع مص ) نیک بکشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی )(از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). نیک کشیدن و بسیار کشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم ال
تجثیملغتنامه دهخداتجثیم . [ ت َ ] (ع مص ) بر سینه بخوابانیدن . (زوزنی ). بر سینه نشانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نشانه گردانیدن جانور را برای کشتن . (زوزنی ). ب
تجبیبلغتنامه دهخداتجبیب . [ ت َ ] (ع مص ) تا بزانو رسیدن سپیدی دست و پای ستور. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رمیدن . (از قطر المح
تجبیرلغتنامه دهخداتجبیر. [ ت َ ] (ع مص ) شکسته وادربستن . (تاج المصادر بیهقی ). شکسته بستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بستن شکسته را. (ناظم الاطباء). التیام یافتن استخوان شکسته
تجبیعلغتنامه دهخداتجبیع. [ ت َ ] (ع مص ) متغیر گردیدن سرین کسی از لاغری . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).