تجاریلغتنامه دهخداتجاری . [ ت َ ] (ع مص ) (از: «ج ری ») با هم رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مناظره کردن در سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): ت
تجاریبلغتنامه دهخداتجاریب . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تجربه . تجارب . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تجریب و تجارب شود.
تجارلغتنامه دهخداتجار. [ ت َ ] (ص ) تجا. (فرهنگ رشیدی ). تجاره . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). در کتاب زند بمعنی رونده مرقوم است مثل نوند. (فرهنگ جهانگیری ). بلغت زند و پازن
عُدْوَةِفرهنگ واژگان قرآنطرف بلند بيابان - دامنه - مکان مرتفع (منظور در عبارت "إِذْ أَنتُم بِـﭑلْعُدْوَةِ ﭐلدُّنْيَا وَهُم بِـﭑلْعُدْوَةِ ﭐلْقُصْوَىٰ وَﭐلرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنکُمْ " اين