تثیتللغتنامه دهخداتثیتل . [ ت َ ث َ ت ُ ] (ع مص ) ابله نمودن خودرا بی آنکه باشد، بعد تعاقل کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تحامق پس از تعاقل . (از اقرب الموارد).
تسیطللغتنامه دهخداتسیطل . [ ت َ س َ طُ ] (ع مص ) تنها و بی هیچ چیز بودن : جاء یتسیطل ؛ اذا جاء وحده و لیس معه ُ شی ٔ (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة
علی تیتلاویلغتنامه دهخداعلی تیتلاوی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمد تیتلاوی . ریاضی دان بود. او را رساله ای است در حساب که در سال 1150 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت .(از معجم المؤلفی
تاتلیلغتنامه دهخداتاتلی . [ ت ِ ] (اِ) سفره و دستار خوان را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). دستار خوان باشد. (فرهنگ جهانگیری ). دستر خوان . ساروق : چو خوردم تاتلی برداشت
تأثیللغتنامه دهخداتأثیل . [ ت َءْ ] (ع مص ) بااصل و استوار کردن . || زکوة دادن مال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || اصل گردانیدن ؛ یعنی بضاعت خود ساختن و گرد آوردن