تثویةلغتنامه دهخداتثویة. [ ت َ وِ ی َ] (ع مص ) مقیم گردانیدن کسی را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مقیم گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندرا
تسویةلغتنامه دهخداتسویة. [ ت َ س ْ ی َ ] (ع مص ) از: («س و ء») عیب کردن کسی را و منسوب به بدی کردن و بد گفتن . (منتهی الارب ). و رجوع به تسوئة و تسوی ٔ شود.
تسویةلغتنامه دهخداتسویة. [ ت َ س ْ ی َ ] (ع مص ) راست کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). راست و برابر کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (ناظم
تصویةلغتنامه دهخداتصویة. [ ت َص ْی َ ] (ع مص ) خشک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خشک کردن پستان ناقه ز بهر فربهی . (تاج المصادر بیهقی ). شی
تثدیةلغتنامه دهخداتثدیة. [ ت َ دِ ی َ ] (ع مص ) تغذیه . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به تغذیه شود.
تتویةلغتنامه دهخداتتویة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) هلاک گردانیدن کسی را. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سرگردان ساختن کسی را. (منتهی الارب ). سرگشته شدن . (تاج المصا
تثبیةلغتنامه دهخداتثبیة. [ ت َ ب ِ ی َ ] (ع مص ) گردآوردن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || در زندگانی کسی [ را ] درود و ثنا گفتن . (تاج المصادر بیهق
تثفیهلغتنامه دهخداتثفیه . [ ت َ ] (ع مص ) دیگ بر دیگپایه نهادن . (تاج المصادر بیهقی ). دیگ را بر سه پایه نهادن . (قطر المحیط). بر سه پایه نهادن دیگ .تأثیف . (منتهی الارب ) (ناظم
تثدیةلغتنامه دهخداتثدیة. [ ت َ دِ ی َ ] (ع مص ) تغذیه . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به تغذیه شود.
تتویةلغتنامه دهخداتتویة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) هلاک گردانیدن کسی را. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سرگردان ساختن کسی را. (منتهی الارب ). سرگشته شدن . (تاج المصا
تثبیةلغتنامه دهخداتثبیة. [ ت َ ب ِ ی َ ] (ع مص ) گردآوردن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || در زندگانی کسی [ را ] درود و ثنا گفتن . (تاج المصادر بیهق
تثفیهلغتنامه دهخداتثفیه . [ ت َ ] (ع مص ) دیگ بر دیگپایه نهادن . (تاج المصادر بیهقی ). دیگ را بر سه پایه نهادن . (قطر المحیط). بر سه پایه نهادن دیگ .تأثیف . (منتهی الارب ) (ناظم