تاقنهلغتنامه دهخداتاقنه .[ ن َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی تاکنا است . رجوع به تاکنا و قاموس الاعلام ترکی شود.
تثبنلغتنامه دهخداتثبن . [ ت َ ث َب ْ ب ُ ] (ع مص ) در دامن چیزی کرده دربرگرفتن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || دامن بر چیزی درپیچیدن . (منتهی الار
تثقبلغتنامه دهخداتثقب . [ ت َ ث َق ْ ق ُ ] (ع مص ) سوراخ دار گردیدن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سوراخ شدن . (آنندراج ). || سوراخ دار کردن . (از قطر المحیط)
تثقرلغتنامه دهخداتثقر. [ ت َ ث َق ْ ق ُ ] (ع مص ) تردد و ناشکیبائی . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تثقیبلغتنامه دهخداتثقیب . [ ت َ ] (ع مص ) سوراخ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (قطر المحیط) (زوزنی ) (دهار) (صراح اللغة) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آتش افروختن . (
jerkدیکشنری انگلیسی به فارسیحرکت کردن، حرکت تند و سریع، ادم احمق و نادان، تکان، تکان شدید و سخت، تکان تند، تشنج، کشش، انقباض ماهیچه، تکان ناگهانی، ناگهان حرکت کردن، تکان سریع دادن، زود کشی
jerkingدیکشنری انگلیسی به فارسیحرکات تند و سریع، ناگهان حرکت کردن، تکان سریع دادن، زود کشیدن، تکان تند دادن
تاقنهلغتنامه دهخداتاقنه .[ ن َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی تاکنا است . رجوع به تاکنا و قاموس الاعلام ترکی شود.
تثبنلغتنامه دهخداتثبن . [ ت َ ث َب ْ ب ُ ] (ع مص ) در دامن چیزی کرده دربرگرفتن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || دامن بر چیزی درپیچیدن . (منتهی الار
تثقبلغتنامه دهخداتثقب . [ ت َ ث َق ْ ق ُ ] (ع مص ) سوراخ دار گردیدن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سوراخ شدن . (آنندراج ). || سوراخ دار کردن . (از قطر المحیط)
تثقرلغتنامه دهخداتثقر. [ ت َ ث َق ْ ق ُ ] (ع مص ) تردد و ناشکیبائی . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تثقیبلغتنامه دهخداتثقیب . [ ت َ ] (ع مص ) سوراخ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (قطر المحیط) (زوزنی ) (دهار) (صراح اللغة) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آتش افروختن . (