تثاقفلغتنامه دهخداتثاقف . [ ت َ ق ُ ] (ع مص ) خصومت کردن و غلبه کردن بر یکدیگر در حذاقت . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
تثاقللغتنامه دهخداتثاقل . [ ت َ ق ُ ] (ع مص ) گرانی کردن . (زوزنی ) (ترجمان عادل بن علی ). گرانی خاطر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). کاهلی کردن و پس ماندن از آن و خویشتن را گران ساخ
تثقبلغتنامه دهخداتثقب . [ ت َ ث َق ْ ق ُ ] (ع مص ) سوراخ دار گردیدن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سوراخ شدن . (آنندراج ). || سوراخ دار کردن . (از قطر المحیط)
تثقرلغتنامه دهخداتثقر. [ ت َ ث َق ْ ق ُ ] (ع مص ) تردد و ناشکیبائی . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تثقیبلغتنامه دهخداتثقیب . [ ت َ ] (ع مص ) سوراخ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (قطر المحیط) (زوزنی ) (دهار) (صراح اللغة) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آتش افروختن . (
jerry-builtدیکشنری انگلیسی به فارسیجری ساخته شده است، سر هم بندی شده، ارزان بنا شده، با بی دقتی روی هم سوار شده
jerry-buildingدیکشنری انگلیسی به فارسیجری ساختن، بنا سازی کردن، سرهم بندی کردن، با مصالح ارزان ساختمان کردن
تثاقفلغتنامه دهخداتثاقف . [ ت َ ق ُ ] (ع مص ) خصومت کردن و غلبه کردن بر یکدیگر در حذاقت . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
تثاقللغتنامه دهخداتثاقل . [ ت َ ق ُ ] (ع مص ) گرانی کردن . (زوزنی ) (ترجمان عادل بن علی ). گرانی خاطر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). کاهلی کردن و پس ماندن از آن و خویشتن را گران ساخ
تثقبلغتنامه دهخداتثقب . [ ت َ ث َق ْ ق ُ ] (ع مص ) سوراخ دار گردیدن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سوراخ شدن . (آنندراج ). || سوراخ دار کردن . (از قطر المحیط)
تثقرلغتنامه دهخداتثقر. [ ت َ ث َق ْ ق ُ ] (ع مص ) تردد و ناشکیبائی . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تثقیبلغتنامه دهخداتثقیب . [ ت َ ] (ع مص ) سوراخ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (قطر المحیط) (زوزنی ) (دهار) (صراح اللغة) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آتش افروختن . (