تثفیرلغتنامه دهخداتثفیر. [ ت َ ] (ع مص ) از پس راندن خر و استر و جز آنرا. (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
تثفیللغتنامه دهخداتثفیل . [ ت َ ] (ع مص ) خوردن طعام را با شیر. (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || ثفال گستردن آسیا را. (از منتهی الارب ) (از ن
تثفیهلغتنامه دهخداتثفیه . [ ت َ ] (ع مص ) دیگ بر دیگپایه نهادن . (تاج المصادر بیهقی ). دیگ را بر سه پایه نهادن . (قطر المحیط). بر سه پایه نهادن دیگ .تأثیف . (منتهی الارب ) (ناظم
تثفرقلغتنامه دهخداتثفرق . [ ت َ ث َ رُ ] (ع مص ) ماست شدن شیر. (شرح قاموس ). ناخفته ماندن شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ماست نشدن شیر. (از قطر المحیط).
تثفللغتنامه دهخداتثفل . [ ت َ ث َف ْ ف ُ ] (ع مص ) کوتاهی کردن با کسی از نیکوئیها. (شرح قاموس ). کوتاهی کردن از مکارم . (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
jetدیکشنری انگلیسی به فارسیجت، فواره، فوران، دهانه، پرتاب، کهربای سیاه، سنگ موسی، مهر سیاه، پرش اب، جریان سریع، دهنه، مانند فواره جاری کردن، بخارج پرتاب کردن، بیرون ریختن، پراندن، فواره ز
تثفیرلغتنامه دهخداتثفیر. [ ت َ ] (ع مص ) از پس راندن خر و استر و جز آنرا. (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
تثفیللغتنامه دهخداتثفیل . [ ت َ ] (ع مص ) خوردن طعام را با شیر. (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || ثفال گستردن آسیا را. (از منتهی الارب ) (از ن
تثفیهلغتنامه دهخداتثفیه . [ ت َ ] (ع مص ) دیگ بر دیگپایه نهادن . (تاج المصادر بیهقی ). دیگ را بر سه پایه نهادن . (قطر المحیط). بر سه پایه نهادن دیگ .تأثیف . (منتهی الارب ) (ناظم
تثفرقلغتنامه دهخداتثفرق . [ ت َ ث َ رُ ] (ع مص ) ماست شدن شیر. (شرح قاموس ). ناخفته ماندن شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ماست نشدن شیر. (از قطر المحیط).
تثفللغتنامه دهخداتثفل . [ ت َ ث َف ْ ف ُ ] (ع مص ) کوتاهی کردن با کسی از نیکوئیها. (شرح قاموس ). کوتاهی کردن از مکارم . (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).