تثفیرلغتنامه دهخداتثفیر. [ ت َ ] (ع مص ) از پس راندن خر و استر و جز آنرا. (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
تثفیللغتنامه دهخداتثفیل . [ ت َ ] (ع مص ) خوردن طعام را با شیر. (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || ثفال گستردن آسیا را. (از منتهی الارب ) (از ن
تثفیهلغتنامه دهخداتثفیه . [ ت َ ] (ع مص ) دیگ بر دیگپایه نهادن . (تاج المصادر بیهقی ). دیگ را بر سه پایه نهادن . (قطر المحیط). بر سه پایه نهادن دیگ .تأثیف . (منتهی الارب ) (ناظم
تثفیلغتنامه دهخداتثفی . [ ت َ ث َ ف فی ] (ع مص ) کوتاهی کردن از مکارم . (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء). واوی و یایی است . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). تثفل .
تثفیدلغتنامه دهخداتثفید. [ ت َ ] (ع مص ) بطانه کردن زره را. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
jestedدیکشنری انگلیسی به فارسیجسته، تمسخر کردن، استهزاء کردن، ببازی گرفتن، شوخی کردن، مزاح گفتن، خنده کردن
jettedدیکشنری انگلیسی به فارسیجت، مانند فواره جاری کردن، بخارج پرتاب کردن، بیرون ریختن، پراندن، فواره زدن
تثفیرلغتنامه دهخداتثفیر. [ ت َ ] (ع مص ) از پس راندن خر و استر و جز آنرا. (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
تثفیللغتنامه دهخداتثفیل . [ ت َ ] (ع مص ) خوردن طعام را با شیر. (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || ثفال گستردن آسیا را. (از منتهی الارب ) (از ن
تثفیهلغتنامه دهخداتثفیه . [ ت َ ] (ع مص ) دیگ بر دیگپایه نهادن . (تاج المصادر بیهقی ). دیگ را بر سه پایه نهادن . (قطر المحیط). بر سه پایه نهادن دیگ .تأثیف . (منتهی الارب ) (ناظم
تثفیلغتنامه دهخداتثفی . [ ت َ ث َ ف فی ] (ع مص ) کوتاهی کردن از مکارم . (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء). واوی و یایی است . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). تثفل .
تثفیدلغتنامه دهخداتثفید. [ ت َ ] (ع مص ) بطانه کردن زره را. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ).