تتیلغتنامه دهخداتتی . [ت ِ ] (اِ) صورتهایی باشد که بجهت بازی کردن و مشغول شدن اطفال از خمیر نان سازند و پزند. (برهان ) (ناظم الاطباء). مخفف تی تی یعنی صورت آدم و سایر حیوانات ک
تای جوز بکف داشتنلغتنامه دهخداتای جوز بکف داشتن . [ ی ِ ج َ ب ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) رسم قلندران و درویشان ایران است که تای جوزی در کف دارند تا وقت برخورد با اغنیا و اهل دل بطریق تیمن و تبرک
تای تایلغتنامه دهخداتای تای . (اِ مرکب ) نخ نخ ، رشته رشته : او مست بود و دست به ریشم دراز کردبرکند تای تای و پراکند تارتار. سوزنی .رجوع به تای شود.
تتیلغتنامه دهخداتتی . [ت ِ ] (اِ) صورتهایی باشد که بجهت بازی کردن و مشغول شدن اطفال از خمیر نان سازند و پزند. (برهان ) (ناظم الاطباء). مخفف تی تی یعنی صورت آدم و سایر حیوانات ک
پریونورلغتنامه دهخداپریونور. [پْری ُ / پ ِ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) جنسی از ماهیان آکانتوپتر از خانواده ٔ تُتی دیده که در دریاهای ژاپن و آمریکای جنوبی منتشرند.
تای جوز بکف داشتنلغتنامه دهخداتای جوز بکف داشتن . [ ی ِ ج َ ب ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) رسم قلندران و درویشان ایران است که تای جوزی در کف دارند تا وقت برخورد با اغنیا و اهل دل بطریق تیمن و تبرک
تای تایلغتنامه دهخداتای تای . (اِ مرکب ) نخ نخ ، رشته رشته : او مست بود و دست به ریشم دراز کردبرکند تای تای و پراکند تارتار. سوزنی .رجوع به تای شود.
تای تسولغتنامه دهخداتای تسو. (اِخ ) امپراتور چین و مؤسس سلسله ٔ قدیمی «چِئو» که از سال 951 تا 954 م . حکومت کرد.