تتننلغتنامه دهخداتتنن . [ ت َ ت َن ْ ن ُ ] (ع مص ) دوستان را گذاشتن و با اغیار پیوستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنتنة؛ یکی مصحف دیگریست . (قطر المحیط). رجوع به تنتنه شود.
پیوستنلغتنامه دهخداپیوستن . [ پ َ / پ ِ وَ ت َ ] (مص ) مقابل گسیختن . متصل کردن . اتصال دادن . وصل . (دهار) (تاج المصادر). وصیلة؛ بهم آوردن . ترصیص ؛ بهم کردن . (دهار). الحاق کردن