تترالغتنامه دهخداتترا. [ ت َ ] (هزوارش ، اِ) بلغت زند و پازند تابستان را گویند که در مقابل زمستان است . (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). هزوارش «تترا» پهلوی همین تابستان .
تترالغتنامه دهخداتترا. [ ت ِ ] (اِ) خروس کولی ، بدنوس . (فرهنگ فرانسه به فارسی سعید نفیسی ) نوعی مرغ از خانوداه ٔ گالی ناسه که آن را بزبان عامیانه خروس کولی گویند. از پرندگان نس
تترالغتنامه دهخداتترا. [ ت ِ ] (یونانی ، پیشوند) مأخوذ از «تسارا» و «تتارا» ی یونانی بمعنی چهار و پیشاوندی است که با بسیاری از کلمات ترکیب میگردد و بیشتر در اصطلاحات علمی و بمع
تترعلغتنامه دهخداتترع . [ ت َ ت َرْرُ ] (ع مص ) شتافتن . (تاج المصادر بیهقی ). بشتافتن .(زوزنی ). ببدی شتافتن بکسی . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج )
تترالین سولفنات دوسدیملغتنامه دهخداتترالین سولفنات دوسدیم . [ ت ِ ف ُ دُ س ُ ی ُ ] (اِ) از ترکیبهای شیمیایی . رجوع به روش تهیه ٔ مواد آلی دکتر صفوی ص 332 شود.
تترالین سولفونیکلغتنامه دهخداتترالین سولفونیک . [ ت ِ ف ُ ] (اِ) از ترکیبهای شیمیائی .رجوع به روش تهیه ٔ مواد آلی دکتر صفوی ص 333 شود.
تترالینلغتنامه دهخداتترالین . [ ت ِ ] (اِ) از ترکیبهای شیمیائی . رجوع به روش تهیه ٔ مواد آلی دکتر صفوی ص 332 شود.
تترآکنلغتنامه دهخداتترآکن . [ ت ِ ک ِ ] (اِ) چهار فندقه : در نباتات تیره ٔ گاوزبان و نعنا از دو حجره تشکیل یافته و هر حجره ٔ آن حاوی دو تخمک یا دو دانه میباشد. پس از رسیدن میوه ،