تبقملغتنامه دهخداتبقم . [ ت َ ب َق ْ ق ُ ] (ع مص ) دیرخیز و گرانبار گردیدن گوسپند از بار بچه های شکم . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تبغملغتنامه دهخداتبغم . [ ت َ ب َغ ْ غ ُ ] (ع مص ) بانگ کردن آهو و شتر و گاو دشتی و بز کوهی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
دیرخیزلغتنامه دهخدادیرخیز. (نف مرکب ) که دیر از خواب برخیزد. مقابل زودخیز: اشیاخ اثاولة؛ پیران دیرخیز سست رو. (منتهی الارب ). که دیر از جای خود بلند شود : دید هر کز خواب غفلت دیرخ