تبقملغتنامه دهخداتبقم . [ ت َ ب َق ْ ق ُ ] (ع مص ) دیرخیز و گرانبار گردیدن گوسپند از بار بچه های شکم . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تبغملغتنامه دهخداتبغم . [ ت َ ب َغ ْ غ ُ ] (ع مص ) بانگ کردن آهو و شتر و گاو دشتی و بز کوهی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تبرملغتنامه دهخداتبرم . [ ت َ ب َرْ رُ ] (ع مص ) سیربرآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). تضجر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || مانده شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || ملول گرد
تبرملغتنامه دهخداتبرم . [ ت َ رَ ] (اِ) زن محترم و بزرگ و خاتون . (ناظم الاطباء). شعوری آن را بفتح اول و سکون را ضبط کرده و معنی آن را خاتون بزرگ نوشته است . (لسان العجم ج 1 ورق
تبسم کدهلغتنامه دهخداتبسم کده . [ ت َ ب َس ْ س ُ ک َ دَ ] (اِ مرکب ) تبسم زار. پر از لب خنده : عشرت خلق بود موجب رسوایی شان این تبسم کده چون گل همه غماز خود است .(بهار عجم ) (از آنن
تبسم مینالغتنامه دهخداتبسم مینا. [ ت َ ب َس ْ س ُ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از ریخته شدن شراب از مینا در جام . (بهار عجم ) (آنندراج ). قلقل مینا. (مجموعه ٔ مترادفات ) : اف
تبسم پاشیلغتنامه دهخداتبسم پاشی . [ ت َ ب َس ْ س ُ ] (حامص مرکب ) تبسم افشانی . خندان بودن . شکفته بودن : ز گرد وحشت ما تیره بختان فیض میجوشدتبسم پاشی صبح است ، چین دامن شبها. میرزا
دیرخیزلغتنامه دهخدادیرخیز. (نف مرکب ) که دیر از خواب برخیزد. مقابل زودخیز: اشیاخ اثاولة؛ پیران دیرخیز سست رو. (منتهی الارب ). که دیر از جای خود بلند شود : دید هر کز خواب غفلت دیرخ
تبرملغتنامه دهخداتبرم . [ ت َ ب َرْ رُ ] (ع مص ) سیربرآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). تضجر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || مانده شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || ملول گرد
تبرملغتنامه دهخداتبرم . [ ت َ رَ ] (اِ) زن محترم و بزرگ و خاتون . (ناظم الاطباء). شعوری آن را بفتح اول و سکون را ضبط کرده و معنی آن را خاتون بزرگ نوشته است . (لسان العجم ج 1 ورق
تبسم کدهلغتنامه دهخداتبسم کده . [ ت َ ب َس ْ س ُ ک َ دَ ] (اِ مرکب ) تبسم زار. پر از لب خنده : عشرت خلق بود موجب رسوایی شان این تبسم کده چون گل همه غماز خود است .(بهار عجم ) (از آنن
تبسم مینالغتنامه دهخداتبسم مینا. [ ت َ ب َس ْ س ُ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از ریخته شدن شراب از مینا در جام . (بهار عجم ) (آنندراج ). قلقل مینا. (مجموعه ٔ مترادفات ) : اف