طرد شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مطرود گشتن، رانده شدن ۲. تبعید شدن، نفی بلد شدن ۳. حذف شدن، کنار گذاشته شدن
پانداتریالغتنامه دهخداپانداتریا. [ ت ِ ] (اِخ ) جزیره ای به دریای تیره نی بر ساحل کامپانی . ژولی و آگری پین و اکتاوی زن نِرُن بدانجا تبعید شدند. و امروز آنرا وان تُتِن نامند.
استراکیسمسلغتنامه دهخدااستراکیسمس . [ اُ م ُ ](یونانی ، اِ) استراسیسم .کلیس تنس پس از تبعید پیزیستراتیدس (509 ق . م .) در آتن قانونی وضع کرد که بموجب آن افراد مدینه می توانستند هر کسی
شاپورلغتنامه دهخداشاپور. (اِخ )... ذوالاکتاف . پسر هرمز دوم (هرمزبن نرسی ). در مجمل التواریخ و القصص آمده است : «هنوز درشکم مادر بود که پدرش بفرمود تاج بر شکم مادرش نهادند، و او
divulgedدیکشنری انگلیسی به فارسیتبعید شد، فاش کردن، فاش شدن، علنی ساختن، منتشر شدن، افشاء کردن، بروز دادن، منتشر کردن