بهترین زمان مصرف تاbest if use byواژههای مصوب فرهنگستانتاریخی بر روی مواد غذایی که پایان دورة زمانی بهترین کیفیت را نشان میدهد
تالغتنامه دهخداتا. (ع حرف ) اسم اشاره است برای مفرد مونث . تثنیه ٔ آن «تان » و جمع آن «اولاء» است . گاهی «ها» تنبیه به اولش افزوده گردد چون : هاتا، هاتان ، هؤلاء. اگر در مخاط
تالغتنامه دهخداتا. [ تَل ْ لا هَِ ] (ع سوگند) (از: ت + اﷲ) ت ، حرف قسم عربی است که در اول اﷲ درآید و آنرا جر دهد و در فارسی مرادف باﷲ، واﷲ، قسم بخدا، بخدا قسم ، سوگندی با خدای
پیشبینی پایاییpersistence forecast, inertial forecastواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیشبینی که بر مبنای آن شرایط جوّی کنونی تا زمان معینی در آینده ادامه خواهد داشت
زمانلغتنامه دهخدازمان . [ زَ ] (اِ) بمعنی فوت و موت و مرگ باشد. (برهان ). بمعنی مرگ باشد. (فرهنگ جهانگیری ) (از غیاث ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). موت . مرگ . اجل . (ناظم الاط
بلاساغونلغتنامه دهخدابلاساغون . [ ب َ ](اِخ ) شهری است بزرگ در ماوراءالنهر نزدیک به کاشغرو پایتخت افراسیاب بود و تا زمان سلطنت گورخان تعلق به اولاد افراسیاب داشته . (برهان ) (از آنن
مهلتلغتنامه دهخدامهلت . [ م ُ ل َ ] (ع اِ مهلة).زمان . اجل . مدت . نفسة. (منتهی الارب ). فرصت . (غیاث ) : گفتند فرمان برداریم به هر چه فرماید امامهلتی و تخفیفی ارزانی دارد. (تار
بندرعباسلغتنامه دهخدابندرعباس . [ ب َ دَ رِ ع َب ْ با ] (اِخ ) بندری است که در کنار تنگه ٔ هرمز، خلیج فارس را به بحر عمان متصل میسازد و آن تا زمان اخراج پرتغالیها بدست شاه عباس کبیر