فشردهسازی بااتلافlossy compression, irreversible compressionواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای فشردهسازی که در آن مقدار معینی از دادهها را حذف میکنند تا اندازة پرونده کاهش یابد
نمک گیرلغتنامه دهخدانمک گیر. [ ن َ م َ ] (نف مرکب ) کسی که مقدار اندکی از چیزی را بچشد تا اندازه ٔ نمک آن رامعین کند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) : نمک گیر خمیر هر سرشت است . زلال
انجیلیلغتنامه دهخداانجیلی . [ اَ] (اِ) درختی از تیره ٔ انجیلی ها که در جنگلهای شمال ایران وجود دارد. تو. توی . توئی آسوندار. (فرهنگ فارسی معین ). درخت انجیلی تا اندازه ای سایه پسن
متازوئرلغتنامه دهخدامتازوئر. [ م ِ زُ ءِ ] (فرانسوی ، ص ، اِ) جانور پریاخته . جانوری که ساختمان بدنش ، بیشتر از یک سلول داشته باشد. جانور پرسلولی . (فرهنگ فارسی معین ). حیوانات پرس
زندان هارونلغتنامه دهخدازندان هارون . [ زِ ن ِ ] (اِخ ) بنایی در سمت جنوب شرقی تهران در فاصله ٔ دوازده هزارگزی جاده ٔ تهران به خراسان و قریب سه هزارگزی سمت چپ ، یعنی در جانب شمال جاده