تأکید کردنلغتنامه دهخداتأکید کردن . [ ت َءْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) استوار کردن . عمل تأکید. رجوع به تأکید شود.
تاکید کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اصرارورزیدن، ابرام کردن، پافشاری کردن، پایفشردن، پیله کردن، سماجت ورزیدن ۲. موکد ساختن، استواری بخشیدن
تاکید کردندیکشنری فارسی به انگلیسیaccent, accentuate, affirm, assert, assure, aver, avouch, declare, emphasize, protest, require, stress, underline, urge