تاکسیللغتنامه دهخداتاکسیل . (اِخ ) راجه ٔ هندو که با اسکندر کبیر متحد شد و او را در فتح هند حمایت کرد. وی فرمانروای کشور بزرگی بین هند و هیمالیا بود. ابتدا سعی کرد که با یونانیان
تاکسیلالغتنامه دهخداتاکسیلا. (اِخ ) تاکسیل . پایتخت کشوری قدیمی بشمال هند که فرمانروای آن بهمین نام «تاکسیل » معروف گشت و اکنون این شهر را اتوک نامند. قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ
تاقسیلهلغتنامه دهخداتاقسیله . [ ل َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی تاکسیلا (تاکسیل ) است .رجوع به تاکسیلا و تاکسیل و قاموس الاعلام ترکی شود.
تاکسیلغتنامه دهخداتاکسی . (فرانسوی ، اِ) کلمه ٔ فرانسه متداول در زبان فارسی است و اختصار کلمه ٔ «تاکسی -اتو» میباشد. اتومبیل کرایه که در داخل شهرها مسافران را از نقطه ای به نقطه
تاکسی مترلغتنامه دهخداتاکسی متر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) آلتی که مسافت طی شده ٔ یک اتومبیل یا مدت زمانی را که اتومبیل مشغول راه پیمائی است ، حساب کند و بطور خودکار کرایه را نشان
تاکسیلالغتنامه دهخداتاکسیلا. (اِخ ) تاکسیل . پایتخت کشوری قدیمی بشمال هند که فرمانروای آن بهمین نام «تاکسیل » معروف گشت و اکنون این شهر را اتوک نامند. قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ
تاقسیلهلغتنامه دهخداتاقسیله . [ ل َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی تاکسیلا (تاکسیل ) است .رجوع به تاکسیلا و تاکسیل و قاموس الاعلام ترکی شود.
الاتهلغتنامه دهخداالاته . [ اِ ت ِ ] (اِخ ) شهر باستانی یونانی (فوسید) در کنار نهر سفیز . در این شهر بنای معبد اسقلبیوس و معبد می نرو کارنیا است . این شهر در کنار دو معبر کالیدرو
داندامیسلغتنامه دهخداداندامیس . (اِخ ) نام رئیس حکماء هند بعهد اسکندر. توضیح اینکه اسکندر هنگام لشکرکشی به هند روزی بگروهی از حکماء هند که در چمنی گردش کنان سخنهای فلسفی میداشتند رس