تاکتیکلغتنامه دهخداتاکتیک . (فرانسوی ، اِ) فن بکار انداختن لشکر در حضور دشمن ، این لفظ از زبان فرانسه است و در فارسی مستعمل ، لیکن هنوز جزو زبان فارسی نشده است . (فرهنگ نظام ). تع
تاکتیکفرهنگ انتشارات معین[ فر. ] (اِ.) 1 - به کار انداختن قوای مختلف نظامی در جنگ .2 - شیوه های عملی اجرای یک برنامة سیاسی که ممکن است در ظاهر با اصل طرح هماهنگ نباشد.
تاکتیکفرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده۱. (نظامی) فن حرکت دادن سربازان و به کار انداختن نیروها و امکانات نظامی در جنگ.۲. فن انجام کاری.۳. (ورزش) شیوۀ برنامه‌ریزی یک تیم ورزشی.
تاتکلغتنامه دهخداتاتک . [ ت َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش سرباز شهرستان ایرانشهر واقع در 7 هزارگزی جنوب سرباز 6 هزارگزی خاور راه مالرو سرباز به بارور با 20 تن سکنه . (فرهنگ جغر
tacticianدیکشنری انگلیسی به فارسیتاکتیک، متخصص فنون جنگی، ماهردرفنون جنگی، جنگفن گر، با تدبیر، رزم ارا