تأییدلغتنامه دهخداتأیید. [ ت َءْ ] (اِخ ) خواجه عبداﷲ. سامی بیک آرد: از شعرا و علمای متأخر هند است که از اکثر علوم و فنون آگاه بود و در نزد حکمران بنگاله ، نواب مؤتمن الملک مب
تأییدلغتنامه دهخداتأیید. [ ت َءْ ] (ع مص ) نیرومند کردن . (زوزنی ) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (ازاقرب الموارد) (از قطر المحیط). نیرو و قوت دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطب
تأییدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص ضایت، موافقت، رخصت، اذن، استجابت، مساعدت، تقبّل، پذیرش، رغبت، امضا، صحه، نظر موافق پذیرش استدلال
تأییدگویش خلخالاَسکِستانی: qabul دِروی: qabul شالی: qabul کَجَلی: qabul/tayid کَرنَقی: tasddəq کَرینی: qabul کُلوری: qabul گیلَوانی: qabul/tasdiq لِردی: tayid
تأییدگویش کرمانشاهکلهری: qabu:l گورانی: qabu:l سنجابی: qabu:l کولیایی: qabu:l زنگنهای: hatâ جلالوندی: hatâ زولهای: hatâ کاکاوندی: hatâ هوزمانوندی: hatâ
تاییدفرهنگ مترادف و متضاد۱. اثبات، اذعان، تسجیل، تصدیق، تصویب، صحهگذاری، صوابدید، قبول، گواهی، ۲. مرافقت، همصدایی، ≠ تکذیب ۳. استواری، پشتیبانی، ترهیب، تقویت ۴. کمک کردن، یاوری، یاریگری
تاییددیکشنری فارسی به انگلیسیaffirmation, acceptance, approval, authentication, blessing, confirmation, corroboration, countenance, endorsement, ratification, sanction, seal, subscription,