تأمین عبور و مرورلغتنامه دهخداتأمین عبور و مرور. [ ت َءْ ن ِ ع ُ رُ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) منظم ساختن وسایل نقلیه و خط سیر آنها بمنظور جلوگیری از تصادف .
تأمینلغتنامه دهخداتأمین . [ ت َءْ ] (ع مص ) امین کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || حفظ کردن و امن نمودن : لشکر برای تأمین ملک لازم است . (فرهنگ نظام ). || امین پنداشتن . |
تامینفرهنگ مترادف و متضاد۱. امان، امنیت، ایمنسازی ۲. آمادهسازی، فراهمسازی، بسیج، تحصیل، تدارک، ترتیب، تهیه ۳. آمینگویی ۴. امن کردن، ایمن ساختن، ایمن کردن ۵. امنیتدادن، اطمینان دادن ۶. آ
شهرکردلغتنامه دهخداشهرکرد. [ ش َرِ ک ُ ] (اِخ ) شهرستانی است از اصفهان و شامل چهار بخش و 15 دهستان و 453 آبادی و 248840 تن سکنه است . (از فرهنگ فارسی معین ). نام جدید ده کرد، واقع
کلاتلغتنامه دهخداکلات . [ ک َ ] (اِخ ) در سابق معروف به کلات نادری و یکی از استحکامات نادرشاه افشارو از مستحکمترین قلاع شمال خاوری در مرز ایران محسوب میشده است . فعلا نام یکی از
طیباتلغتنامه دهخداطیبات . [ طَی ْ ی ِ ] (اِخ ) نام مرکز بلوک پائین ولایت باخرز از ولایت باخرز و خواف خراسان واقع در جنوب کاریز. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 198). درفرهنگ جغرافیائی ای
رامهرمزلغتنامه دهخدارامهرمز. [ م ِ هَُ م ُ ] (اِخ ) نام شهری است از بناهای هرمز پادشاه در اهواز در حوالی شوشتر و آن را تخفیف داده رامز گویند و منسوب بدانجا را رامزی و رامی گویند هم
دامغانلغتنامه دهخدادامغان . (اِخ ) دمغان (در تداول عامه ). شهری است میان خراسان و طهران کنار راه سمنان بشاهرود، در 339400گزی طهران و 249هزارگزی گرمسار، دارای ایستگاه راه آهن ، عرض