تأدیملغتنامه دهخداتأدیم . [ ت َءْ ] (ع مص ) آمیختن نان را با نانخورش . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): ادم الخبز؛ بسیار آمیخت نان را با نان خورش . (منتهی الارب ) (ناظم الاط
تادمکهلغتنامه دهخداتادمکه . [ ] (اِخ ) شهری است در سودان . دمشقی در نخبة الدهر آرد: تادمکه مانند مکه در میان کوهها قرار دارد و زندگی مردم آنجا مانندسایر مردم آفریقا است و مردان آن
تادیزهلغتنامه دهخداتادیزه . [ ] (اِخ ) قریه ای است از قراء بخارا، و تادیزی منسوب بدانجاست . (معجم البلدان ) (انساب سمعانی برگ 102 «ب »).
تادیزیلغتنامه دهخداتادیزی . [زی ی ] (اِخ ) ابوعلی حسن بن ضحاک بن مطربن هناد تادیزی بخاری . وی از اسباطبن یسع روایت کند و ابوبکر محمدبن حسن مقری از او روایت دارد. وی به شعبان 326 ه
تاریملغتنامه دهخداتاریم . (اِخ ) نام یکی از رودهای بزرگ آسیا واقع در چین است . (فرهنگ نظام ). نهری بشمال شرقی ترکستان : ترکان ایغور که به آئین مانوی اعتقاد داشتند و بر روی هم متم
تادمکهلغتنامه دهخداتادمکه . [ ] (اِخ ) شهری است در سودان . دمشقی در نخبة الدهر آرد: تادمکه مانند مکه در میان کوهها قرار دارد و زندگی مردم آنجا مانندسایر مردم آفریقا است و مردان آن
تادیزهلغتنامه دهخداتادیزه . [ ] (اِخ ) قریه ای است از قراء بخارا، و تادیزی منسوب بدانجاست . (معجم البلدان ) (انساب سمعانی برگ 102 «ب »).
تادیزیلغتنامه دهخداتادیزی . [زی ی ] (اِخ ) ابوعلی حسن بن ضحاک بن مطربن هناد تادیزی بخاری . وی از اسباطبن یسع روایت کند و ابوبکر محمدبن حسن مقری از او روایت دارد. وی به شعبان 326 ه
تاریملغتنامه دهخداتاریم . (اِخ ) نام یکی از رودهای بزرگ آسیا واقع در چین است . (فرهنگ نظام ). نهری بشمال شرقی ترکستان : ترکان ایغور که به آئین مانوی اعتقاد داشتند و بر روی هم متم
تعلیملغتنامه دهخداتعلیم . [ ت َ ] (ع مص ) بیاموختن و بیاگاهانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). آموزانیدن و بیاگاهانیدن . (دهار). آموزانیدن و آگاه کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (