تأتیملغتنامه دهخداتأتیم . [ ت َءْ ] (ع مص ) دو راه زن را یک گردانیدن . اتم المراءة تأتیماً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تأطیملغتنامه دهخداتأطیم . [ ت َءْ ] (ع مص ) پوشیدن هودج را به جامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء). || تأطیم آطام (حصن ها)؛ بلند کردن آنها. (از اقرب
تاتم لولغتنامه دهخداتاتم لو. (اِخ ) تیره ای از ایل نفر می باشد و ایل نفر یکی از ایلات خمسه ٔ فارس است : ایلات خمسه مرکبند از پنج ایل بزرگ (اینانلو، بهارلو، عرب ، باصری ، نفر)... نف
تاتیانلغتنامه دهخداتاتیان . (اِخ ) به قول صاحب حبیب السیر نام محلی است در آذربایجان :... و از این جهت نایره ٔ ملک اشرف در حرکت آمده از تبریز به سهند رفت و در آن منزل شنید که یاغی
تاتیانلغتنامه دهخداتاتیان . (اِخ ) تاتین یکی از حکما و از پیروان افلاطون وی بسال 130 میلادی در سوریه متولد شد و بعد نصرانیت اختیار کرد و چند مکتوب دائر بدعوت یونانیان به دین مسیح
تاتیانوسلغتنامه دهخداتاتیانوس . (اِخ ) یکی از صاحب منصبان دولت روم در زمان آنتونیوس . آنتونیوس قشون خود را مجبور کردحرکت کنند و ارمنستان را در طرف چپ خود گذاشته به آذربایجان در آمد
تاتینالغتنامه دهخداتاتینا. [ ی َ ] (اِ) بلغت بربری باشه را گویند و آن مرغی است شکاری از جنس زرد چشم و آنرابه عربی ابوعماره خوانند. گوشت ویرا پخته و خشک کرده بسایند و سه روز با آب
تاتم لولغتنامه دهخداتاتم لو. (اِخ ) تیره ای از ایل نفر می باشد و ایل نفر یکی از ایلات خمسه ٔ فارس است : ایلات خمسه مرکبند از پنج ایل بزرگ (اینانلو، بهارلو، عرب ، باصری ، نفر)... نف
تاتیانلغتنامه دهخداتاتیان . (اِخ ) به قول صاحب حبیب السیر نام محلی است در آذربایجان :... و از این جهت نایره ٔ ملک اشرف در حرکت آمده از تبریز به سهند رفت و در آن منزل شنید که یاغی
تاتیانلغتنامه دهخداتاتیان . (اِخ ) تاتین یکی از حکما و از پیروان افلاطون وی بسال 130 میلادی در سوریه متولد شد و بعد نصرانیت اختیار کرد و چند مکتوب دائر بدعوت یونانیان به دین مسیح
تاتیانوسلغتنامه دهخداتاتیانوس . (اِخ ) یکی از صاحب منصبان دولت روم در زمان آنتونیوس . آنتونیوس قشون خود را مجبور کردحرکت کنند و ارمنستان را در طرف چپ خود گذاشته به آذربایجان در آمد
تاتینالغتنامه دهخداتاتینا. [ ی َ ] (اِ) بلغت بربری باشه را گویند و آن مرغی است شکاری از جنس زرد چشم و آنرابه عربی ابوعماره خوانند. گوشت ویرا پخته و خشک کرده بسایند و سه روز با آب