تاواتاولغتنامه دهخداتاواتاو. (اِ مرکب ) قدرت و قوت و توانایی . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء). محمد معین در حاشیه ٔ برهان آرد: از «تاو» + «ا» (واسطه ) + «
تاولغتنامه دهخداتاو. (اِ) تاب . (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 289). چه در لغت فارسی و
تاولغتنامه دهخداتاو. [ وِن ْ ] (ع ص ) نعت است از تَواء بمعنی هلاک شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). هلاک شونده . هالِک . (منتهی الارب ) (المنجد).
واتولیدنلغتنامه دهخداواتولیدن . [ دَ] (مص مرکب ) روییدن درخت پس از بریدن : الانساغ ؛ واتولیدن و رستن درخت پس از برش . (تاج المصادر بیهقی ).
واتویللغتنامه دهخداواتویل . (اِخ ) ژان دو. (1613 - 1702 م .) کشیش و ماجراجوی فرانسوی که خود را به لوئی چهاردهم فروخت تا تسخیر فرانش کنته را برای وی تسهیل کند.او در بزانسون متولد ش
آموزش جنسیsex educationواژههای مصوب فرهنگستانآموزشی که میتواند فرصتهایی ساختاریافته برای جوانان فراهم سازد تا نگرشها و ارزشهای خود را واکاوی کنند و برای انتخاب آگاهانه در زندگی جنسی مورد نیازشان، تصمیم
مناقرةلغتنامه دهخدامناقرة.[ م ُ ق َ رَ ] (ع مص ) با کسی واکاویدن در خصومت . نِقار. (تاج المصادر بیهقی ). همدیگر بازگردانیدن سخن را.نقار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخن یکدیگر را ب
مجادلةلغتنامه دهخدامجادلة. [ م ُ دَ ل َ ] (ع مص ) با کسی واکاویدن در خصومت . (زوزنی ). پیکار سخت کردن با یکدیگر. (تاج المصادر بیهقی ). با کسی پیکار کردن . (ترجمان القرآن ). جدال .