تاورنیلغتنامه دهخداتاورنی . [ وِ ] (اِخ ) مرکز بلوکی است به ایالت «سن - اِ- اُواز» فرانسه و در شهرستان «پونتواز» واقع است . دارای 7100 تن سکنه و یک کلیسا است که سبک معماری آن گوتی
تاورنیهلغتنامه دهخداتاورنیه . [ وِ ی ِ ] (اِخ ) ژان باتیست . سیاح فرانسوی که در سال 1605 م . در پاریس متولد شد. وی فرزند «گابریل تاورنیه » جغرافیادان بود.در اوان جوانی علاقه ٔ بسیا
تارنیهلغتنامه دهخداتارنیه . [ ی ِ ] (اِخ ) استفان . جراح زایاننده ٔ فرانسوی ، متولد در «اِزری » (1828-1897م .).
تاکرنیلغتنامه دهخداتاکرنی . [ ک ُ رُن ْ نی ] (اِخ ) محمدبن سعد تاکرنی مکنی به ابوعامرالکاتب الاندلسی . وی از شعرا و نویسندگان بلیغ بود. رجوع به ابوعامر و انساب سمعانی ورق 102 و مع
تاکرنیلغتنامه دهخداتاکرنی . [ ک ُ رُن ْ نی ] (اِخ ) یاقوت آن را تاکَرنی ̍ نوشته و گوید سمعانی آن را بضم کاف و راء و تشدید نون ضبط کرده و آن صحیح است . ناحیتی بزرگ است به اندلس دار
تاکرنیلغتنامه دهخداتاکرنی . [ ک ُ رُن ْ نی / ک َ رُ ] (ص نسبی ) منسوب است به تاکرن که از بلاد اندلس است . (سمعانی ورق 102).
تاورنیهلغتنامه دهخداتاورنیه . [ وِ ی ِ ] (اِخ ) ژان باتیست . سیاح فرانسوی که در سال 1605 م . در پاریس متولد شد. وی فرزند «گابریل تاورنیه » جغرافیادان بود.در اوان جوانی علاقه ٔ بسیا
پل شهرستانلغتنامه دهخداپل شهرستان . [ پ ُ ل ِ ش َ رِ ] (اِخ ) در اصفهان این نام بمناسبت قریه ای است که مجاور آن قرار دارد. تاورنیه می نویسد یک پل کهنه ٔ دیگر هم در ربع لیو، زیر دست پل
پل ماربانانلغتنامه دهخداپل ماربانان . [ پ ُ ل ِ ] (اِخ ) پل مارنان . در اصفهان از پل فلاورجان چهار فرسنگ فاصله دارد و به نیم فرسنگی شهر واقعست . این پل در قدیم محل عبور ارامنه از شهربه
پل بابا رکن الدینلغتنامه دهخداپل بابا رکن الدین . [ پ ُ ل ِ رُ نِدْ دی ] (اِخ ) این پل توسط شاه عباس ثانی در سر راه شیراز ساخته شده و آن را به اسماء مختلف مانند پل شیراز، پل خواجو ، پل گبرها
غلیانلغتنامه دهخداغلیان . [ غ َل ْ /غ ِل ْ ] (اِ) لفظ غلیان بمعنی حقه استعمال شود، چرا که آب حقه بسبب کشیدن به جوش می آید. بعضی غین را به قاف بدل کرده قلیان به کسر قاف خوانند، و