تاوان نقدیliquidated damagesواژههای مصوب فرهنگستانغرامتی پیشبینیشده در قراردادها که بنابرآن در صورت عدم تطبیق محصول یا خدمات با مشخصات تعیینشده در قرارداد، پیمانکار ملزم به پرداخت آن متناسب با میزان خسارت اس
تاوانلغتنامه دهخداتاوان . (اِخ ) گاسپار دو سولکس دو مارشال فرانسه که در سال 1509 در «دیژون » متولد شد و خدماتش در «ژارانک » و «مون کونتور» جالب و درخشان بود.
تاوانلغتنامه دهخداتاوان . (اِخ ) بلوکی است به ایالت «اندْر - اِ- لوار» فرانسه و در شهرستان «شی نون » واقع است .
اشترافلغتنامه دهخدااشتراف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بر پای خاستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلند شدن . (زوزنی ). || (اِ) جریمه . جزای نقدی . تاوان .
جریمةلغتنامه دهخداجریمة. [ ج َ م َ ] (ع اِ) گناه . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بسیار شر. (زمخشری ) (مهذب الاسماء) (دهار). گناه . جنایت . یقال : «اخذ زید بجریمته ».(
سرمایهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پول، دستمایه، راسالمال، دارایی، مال، مایه، نقد، نقدینه، وجه ≠ کار ۲. دارایی غیرمادی، توان، قدرت (فکری، علمی، هنری )