پی تاناتلغتنامه دهخداپی تانات . (اِخ ) نام دسته ای از سپاهیان یونانی در جنگ با ایران بعهد خشایارشا بسرکردگی آموفارت پسر پولی یاد و سپهسالاری پوزانیاس . (ایران باستان ج 1 ص 852).
تاتیانلغتنامه دهخداتاتیان . (اِخ ) به قول صاحب حبیب السیر نام محلی است در آذربایجان :... و از این جهت نایره ٔ ملک اشرف در حرکت آمده از تبریز به سهند رفت و در آن منزل شنید که یاغی
تاتیانلغتنامه دهخداتاتیان . (اِخ ) تاتین یکی از حکما و از پیروان افلاطون وی بسال 130 میلادی در سوریه متولد شد و بعد نصرانیت اختیار کرد و چند مکتوب دائر بدعوت یونانیان به دین مسیح
تاتیانوسلغتنامه دهخداتاتیانوس . (اِخ ) یکی از صاحب منصبان دولت روم در زمان آنتونیوس . آنتونیوس قشون خود را مجبور کردحرکت کنند و ارمنستان را در طرف چپ خود گذاشته به آذربایجان در آمد
تاخیانوسلغتنامه دهخداتاخیانوس . (اِخ ) تخیانوس . نام برکه ٔ بزرگی است در سنجاق و قضای سیروز از ولایت سلانیک و قریه ای هم بهمین نام در ساحل غربی آن هست . برکه ٔ مزبور از توسع و سرشار
راه دادنلغتنامه دهخداراه دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) ره دادن . گذاردن که بگذرد. گذاشتن راه برای کسی تا بگذرد. (بهار عجم ) (آنندراج ) (ارمغان آصفی ) (ناظم الاطباء). از راه بر کناری شدن
اردوان پنجملغتنامه دهخدااردوان پنجم . [ اَ دَ ن ِ پ َ ج ُ ](اِخ ) اشک بیست ونهم . آخرین پادشاه اشکانی . پس از اینکه بلاش چهارم درگذشت دو پسر او، بلاش و اردوان ، مدعی سلطنت شدند. از نوش
شوریدنلغتنامه دهخداشوریدن . [ دَ ] (مص ) برهم زدن و درآمیختن چیزی یا چیزهایی به یکدیگربا آلتی یا با دست یا به یک انگشت . بیامیختن با کفچه و انگشت و مانند آن . (یادداشت مؤلف ) : و