تانگولغتنامه دهخداتانگو. (اِ) تانگر. (ناظم الاطباء). سرتراش را گویند. (برهان )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). مزین . (ناظم الاطباء). || حجام . (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (فرهنگ رشیدی
تانگولغتنامه دهخداتانگو. [ گ ُ ] (اِسپانیولی ، اِ) کلمه ای است اسپانیولی که به قسمی رقص دونفری اطلاق شود.
رقصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی پایکوبی، دستافشانی، قر رقص محلی، لزگی، باباکرم، غربیله، رقصکردی تانگو، والس، پولکا، تویست، راکاندرول [صفت] رقاص، رقصنده، رقصکنان، پا[ی]اف
محمدلغتنامه دهخدامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علاءالدین تکش ، ملقب به علاءالدین (596 تا 618 هَ . ق .) ششمین از خوارزمشاهیان . پس از مرگ پدر به تاریخ بیستم شوال 596 بجای ا