تاماریکسلغتنامه دهخداتاماریکس . (اِ) لاتینی «تاماریس »، اثل است .رجوع به تاماریس و تاماریسک و مخصوصاً «اثل » شود.
تاماری سور مرلغتنامه دهخداتاماری سور مر. [ م ِ ] (اِخ ) توقفگاه زمستانی (قشلاق ) در «وار» که در بلوک «سین » فرانسه واقع است .
تاماری تولغتنامه دهخداتاماری تو. (اِخ ) برادر «خوم بان ایگاش » پادشاه عیلام بود و بر اثراغتشاش های داخلی عیلام که آسوریها آن را دامن میزدندتاماری تو برادر خود را کشته خود پادشاه شد و
تامیریسلغتنامه دهخداتامیریس . (اِخ ) یا «تامیراس » شاعر و موسیقی دان افسانه های یونان که نسبت به خدایان بی اعتنایی کرد ولی مغلوب گشت و بینایی خود را از دست داد.
گزلغتنامه دهخداگز. [ گ َ ] (اِ) درختی باشد که بیشتر در کنارهای آب و رودخانه روید و آن را به عربی طرفا خوانند و بارش که ثمرةالطرفا باشد امراض چشم و زهر رتیلا را نافع است . (بره