تالاپ تالاپلغتنامه دهخداتالاپ تالاپ . (اِ صوت ) صدای برخوردن کفش در گل و لای یا طنین دست و پا زدن انسان یا حیوانی در آب . تَلَپ یا تُلُپ یا تِلِپ .
تالاپیلغتنامه دهخداتالاپی . [ لاپ ْ پی ] (اِ صوت ) صدای افتادن چیزی نرم بر زمین : انجیرها تالاپی می افتند روی زمین .
تالاپ تالاپلغتنامه دهخداتالاپ تالاپ . (اِ صوت ) صدای برخوردن کفش در گل و لای یا طنین دست و پا زدن انسان یا حیوانی در آب . تَلَپ یا تُلُپ یا تِلِپ .
تلپفرهنگ فارسی معین(تِ لِ) (ص .) 1 - تالاپ . 2 - ویژگی آن که خود را به دیگران تحمیل می کند. ؛~شدن سربار شدن .
تالاپ تالاپلغتنامه دهخداتالاپ تالاپ . (اِ صوت ) صدای برخوردن کفش در گل و لای یا طنین دست و پا زدن انسان یا حیوانی در آب . تَلَپ یا تُلُپ یا تِلِپ .