تاقلمدیکشنری عربی به فارسیبه اب و هواي جديد خو گرفتن , مانوس شدن , خو دادن يا خو گرفتن(انسان) , خو گرفتن(جانور و گياه به اب و هواي جديد)
تالمالغتنامه دهخداتالما. (اِخ ) فرانسوا - ژوزف . ایفاکننده ٔ نقش های تراژدی در پاریس . وی بسال 1763 م . متولد شدو در همانجا بسال 1826 م . درگذشت . پدرش دندانساز بود و او هم ابتدا
تالمان درئولغتنامه دهخداتالمان درئو. [ ل ِ دِ رِ ءُ ] (اِخ ) ژدئون (1619- 1692 م .).تاریخ نویس فرانسوی است که در «روشل » متولد شد. وی نویسنده ٔ قصه های مطایبه آمیز است . مردی بدنهاد و
تالمکهارالغتنامه دهخداتالمکهارا. [ م َ ک َ ] (هندی ، اِ) دوای مشهور هندی است . (الفاظ الادویه ). هندی است و عوام «تال مکهانا» و بزبان بنگاله «کلیاکهارا» نامند. ماهیت آن : تخمی است په
تالمنلغتنامه دهخداتالمن . [ م ِ ] (اِ) به لغت زند و پازند جانوری است که آن را روباه خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا).به لغت زند، روباه . (ناظم الاطباء). محمّد معین در حاشی