تاشۀ پلهایstep trenchواژههای مصوب فرهنگستانتاشهای که برای دستیابی به لایهنگاری بهصورت پلهپله حفر میشود
تاشرلغتنامه دهخداتاشر. [ ش ِ ] (اِخ ) خانه ای بسیار قدیمی در «اورلئانه » که در تملک امپراتریس ژوزفین درآمده بود.
تاش آریغیلغتنامه دهخداتاش آریغی . (اِخ ) منزلی در چهارفرسخی شهر سبز. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 403 شود.
تاش دهلغتنامه دهخداتاش ده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهسارات بخش مینودشت شهرستان گرگان ، واقع در 7هزارگزی جنوب خاوری مینودشت . کوهستانی ، معتدل و مالاریائی . دارای 80 ت
تاش فراشلغتنامه دهخداتاش فراش . [ ش ِ ف َرْ را ] (اِخ ) طاش فراش . حاجب سلطان مسعود غزنوی بود و به حکمرانی اصفهان و گرگان و طبرستان رسید و منصب سپهسالاری لشکر یافت . در سال 430 هَ .
تاش ماهرویلغتنامه دهخداتاش ماهروی . [ ش ِ ] (اِخ ) سپهسالار خوارزمشاه (آلتونتاش ) از امرای غزنوی بود که در جنگ علی تکین کشته شد. رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 374 و چ ادیب ص 381 شود.
برش باستانشناختیarchaeological sectionواژههای مصوب فرهنگستاننمای عمودی دیوارۀ تاشۀ کاوش که با تراشیدن آن میتوان توالی لایههای باستانی را مشخص کرد متـ . برش section, profile1
جایمان افقیhorizontal provenienceواژههای مصوب فرهنگستانموقعیت افقی شیء در تاشۀ کاوش نسبت به نقطۀ مبنا
بازو 1baulk 1واژههای مصوب فرهنگستانمحدودۀ قراردادی باریکی بین دو تاشۀ مجاور که در آن کاوش صورت نمیگیرد و عملاً مسیر رفتوآمد و دسترسی به تاشههای دیگر است
تاشرلغتنامه دهخداتاشر. [ ش ِ ] (اِخ ) خانه ای بسیار قدیمی در «اورلئانه » که در تملک امپراتریس ژوزفین درآمده بود.